پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۰۸

هرگز عصبانی نشید

دوستان سعی کنید همیشه خودتونو کنترل کنید و قدرت اینو داشته باشید که عصبانی نشید من آدم آرومی هستم و هیچ وقت عصبانی نمیشم اصن بین همه دوستام به آرومی معروفم هیچ کس تا حالا ندیده من عصبانی بشم اصلن فکر کردید من که این بحث رو ایجاد کردم واقعا عصبانی میشم! هیچ به خودتون فکر کردید که آیا عصبی هستید یا نه اصلن شما ها چرا دارید زندگی می کنید اگر همه شما جمع بشید که منو عصبانی کنید هرگز موفق نمیشید! شما فکر کردید با این کارا میتونید منو عصبانی کنید! فکر کردید! زهی خیال باطل. من از این چیزا گول نمی خورم اگر فک می کنید که میتونید منو عصبانی کنید بیخود فکر کردید اصلن شما کی هستی که بخوای منو عصبانی کنی؟ فکر کردی الکیه !!! من خیلی جلوی خودمو گرفتم و گرنه همچین میزنم فک و چونه تو پایین میارم که !!! الله اکبر !!! ببینم اصلن تو کی هستی که با من حرف میزنی !!! ولم کنید !!! تو به چه اجازه ای این حرفا رو میزنی؟!!! من پدر همتونو در میارم !! یه بلایی سرتون بیارم که نه تنها مرغا بلکه خروسای آسمون هم بزنن تو سرتون! ساکت باش !! ولم کن مرتیکه !!!! از

درباره بوسیدن

این رو از سایت ویکی پدیا ترجمه کردم البته قسمت فارسی اون رو هم خودم نوشتم فردا نرید ببینید این دقیقا مثه اونه بعد بگین دزدی کرده: انسان شناسان هنوز به یک اتفاق نظر در مورد اینکه آیا عمل بوسیدن یاد گرفتنی می باشد یا غریضی نرسیده اند. این عمل ممکن است با عمل تمیز کردن که در بین حیوانات دیده می شود ارتباط داشته باشد. بوسیدن این امکان را می دهد که زوجهای احتمالی (که انتظار می رود با هم زندگی مشترک داشته باشند) ماده شمییایی موجود در بدن یکدیگر به نام فرومون * را بو کشیده و طعم آنرا حس کنند، این ماده برای سازگاری بیولوژیکی می باشد. زنان به طور ناخودآگاه به سمت مردانی بیشتر جذب می شوند که قسمتی ** از ژنوم آنها با یکدیگر تفاوت دارد لازم به ذکر است که هر چه اختلاف این قسمت از ژنوم مرد و زن بیشتر با یکدیگر تفاوت داشته باشد قدرت مقابله با بیماریها بیشتر می شود و درنتیجه فرزندان این زوج نیز در برابر بیماریها قوی تر می باشد. پس شانس بیشتری برای زنده ماندن بیشتر وجود دارد. به همین دلیل است که بعضی زوجها که دارای چنین تفاوت زیادی می باشند بیشتر مواقع در کنار هم دیده میشوند. همچنین تحقیقات در دانشگاه

بازم درباره مغز

مغز یک لایه بیرونی داره به اسم کورتکس این کورتکس تمام سلولهای مغزی رو در بر گرفته. کورتکس به ناحیه های مختلف تقسیم میشه که هر ناحیه و یا مجموعه ای از ناحیه ها کار خاصی رو انجام می دن مثلا بیشتر از 13 ناحیه هست که فقط پردازشهای تصویری رو انجام میده ، تک تک این سلولهای مغزی که بر روی کورتکس قرار دارن توسط رشته هایی به نام اکسون بهم وصل هستن و تشکیل یک شبکه بزرگ رو دادن. در واقع تنها راه ارتباطی بین سلولها همین اکسون ها هستن. اطلاعاتی که از نقاط مختلف بدن وارد مغز میشه ابتدا میاد داخل یک قسمت از مغز به نام تالاموس. تالاموس این اطلاعات رو طبقه بندی می کنه و هر کدوم رو به ناحیه مخصوص خودش می فرسته. این اطلاعات پس از پردازش وارد یک قسمت به نام هیپوکمپس میشن. این هیپوکمپوس که در واقع فرق بین مغز انسان و حیوان هم در همینه چند تا کار رو انجام میده یکی از کارهای اون اینه که تصمیم میگیره اطلاعات وارده شده ذخیره بشن یا نه و یه کار مهم دیگش اینه که یک نقشه از اطلاعات و مغز درست می کنه که این باعث میشه چیزها رو به یاد بیاریم.اما چیزی که مهمه و من قصد دارم بگم اینه که در هر لحظه سلولهای مغزی توسط جری

عشق و علاقه

تا حالا فکر کردید که عشق و علاقه چیه؟ وقتی یه پسر یه دخترو می بینه یا برعکس و با یه نگاه دیوونه طرف میشه این چطوری امکان پذیره؟ سوال بعد اینکه دو نفر که همدیگرو خیلی دوست دارن و احساس می کنن که بدون هم نمیتونن زندگی کنن آیا غیر از اینه که ممکن بود اصلا همدیگر رو از اول نمی دیدن و مثلا اون پسره یه دختر دیگرو می دید و عاشق اون می شد و حالا فکر می کرد که بدون اون نمی تونه زندگی کنه؟ البته این از ارزش دوستی و علاقه دو نفر چیزی کم نمی کنه. واقعیت اینه که انسانها یه سری غرایزی دارن که باعث میشه به هم دیگه جذب بشن. این غرایزه که باعث میشه با یک نگاه یه نفر دیوونه یکی دیگه میشه. خدا اینو تو وجود آدما گذاشته تا به سمت هم برن ولی این نقش استارت اتومبیل رو داره. وقتی شما ماشین رو روشن می کنید استارت یک بار می چرخه و بعد از اون دیگه کاری به موتور نداره و موتور به کارش ادامه میده. اون نگاه اول هم عشق نیست بلکه یک استارت که یک نفر رو به سمت دیگری میکشه. پس علاقه چیه؟ علاقه و عشق واقعی از عادت کردن به وجود میاد. البته بعد از اون نگاه اول ممکنه بعد از مدتی متوجه بشی که از طرفت اصلا خوشت نیومده ولی در

تعادل در جهان

علت اینکه دنیا پابرجاست چیست؟ خوبی و بدی چیست؟ دنیا به خاطر تعادلی که در آن هست وجود دارد و اگر یک لحظه این تعادل از بین برود همه چیز بهم می ریزد. هر چیزی و هر عملی تاثیراتی هر چند کوچک در دنیا می گذارد. در واقع اگر طبق قوانین حاکم پیش برویم تعادل همیشه برقرار خواهد بود. مثلا کسی که پس از جند سال زحمت سرمایه ای برای خود جمع می کند در واقع نیروهای مختلفی را که در سر راهش بوده خنثی کرده تا به آن نقطه رسیده است و در نتیجه این خنثی سازی تعادل موجود در طبیعت هم حفظ شده است. اما در نظر بگیرید وقتی شخصی دیگر با دزدی به همان سرمایه دست پیدا می کند چه اتفاقی می افتد؟ در واقع این شخص بدون خنثی کردن نیروهای طبیعت و بدون تعادل سازی به این سرمایه می رسد و اینجاست که یک خلا و یا عدم تعادل در آن نقطه بوجود می آورد. این عدم تعادل در یک نقطه از طبیعت باعث میشود که قسمتهای دیگر برای برقراری تعادل در آنجا تغییراتی بکنند و بنابراین نیروهایی به آن سمت متمایل می شود. اگر دقت کنید همه کارهای نادرست در اصل در بر هم زدن تعادل در دنیا نقش دارند. به خاطر اینست که هر کس کار نادرستی انجام دهد نتیجه آنرا خواهد دید

روراست بودن در زندگی زناشویی

به نظر من یکی از کارهایی که زن و شوهر ها باید در زندگیشون داشته باشن اینه که هیچ نکته مبهمی بینشون نباشه. و همیشه از همه چیز همدیگه خبر داشته باشن بذارید چند تا مثال بزنم . من خیلیها رو دیدم که (البته باید ببخشید ولی این عین واقعیته) فیلمهای صحنه دار نگاه می کنن و خوب خیلی هم علاقه دارن که نگاه کنن. من با خوب بودن یا بد بودن این موضوع کاری ندارم ولی اکثرشون وقتی می خوان نگاه کنن من شنیدم که می گن یواشکی یا وقتی که کسی خونه نیست می شینن و نگاه می کنن. برای من این موضوع اصلا قابل هضم نیست. چرا باید آدم از همسرش چیزی رو پنهان کنه. چرا از همون اول طوری برخورد نکرده که این فیلم رو با همسرش بشینه نگاه کنه. چه اشکالی داره؟ مگه غیر از اینه که خیلی وقتا با هم بودن. حالام بشینن باهم فیلم رو نگاه کنن. ممکنه که دفعه اول همسرتون خوشش نیاد و یا ناراحت بشه اما به نظر من بعدا با روش های درست میشه کاری کرد که همسرتون این موضوع رو قبول کنه و اونوقت اولا هم اطمینان دو طرف بیشتر میشه هم رابطه دوستیه محکم تری به وجود میاد چون مثلا همسر شما میدونه که شما به این طور فیلما علاقه داری و دیگه فکرش به جاهای دیگ

مشکلات در زندگی زناشویی

تصویر
هر وقت مشکلی پیش میاد باید حل بشه و گرنه در آینده اون مشکل دو برابر ایجاد مشکل می کنه. و حل شدن مشکل نباید : 1- با دعوا و جنگ و جدل باشه بلکه با حرف زدن منطقی و بدون غرور و پافشاری الکی. چون بعضیا فکر می کنن اگه بگن اره تو راست می گی و غرورشون رو بشکنن (البته این نوع غرور کاملا مسخره و بیخوده) اون موقع شکست بزرگی توی زندگیشون خوردن و یا اینکه دیگه کسی بهشون احترام نمی ذاره یا از این فکرای بیخود. 2- نباید بی خیال شدن از مسئله رو به عنوان حل شدن مشکل تلقی کرد. بی خیار که سالاد نمیشه!!! باید همه ابعاد مشکل روشن و شفاف بشه اون موقع مشکل حل شده. 3- مشکلای قبلی رو نباید با هم مخلوط کرد مثه اینکه بخوای سه تا معادله 6 مجهولی رو با هم مخلوط کنی بعد حل کنی. خوب بابا نمیشه !! اصلا آدم میتونه به مسایله اطرافش به صورت طنز و بامزه نگاه کنه اون موقع میبینید که همه این مشکلات چقدر راحت حل میشن. و چقدر بامزه میشن مثلا می تونی یاد بگیری که وقتی پول نداشتی به جای غصه خوردن و تو سر خودت زدن پیش خودت یا به دیگران بگو من پول ندارم ولی پول دارها رو دوست دارم یا مثلا وقتی مادر زنت یا مادر شوهرت جلو ه

مغز انسان

نکته : این مطالب را از یک مقاله کاملا علمی ترجمه کردم و به هیچ وجه غیرعلمی نمی باشد. البته متاسفانه اسم کامل مقاله را نمی دانم چون فقط یک بخش آنرا از اینترنت پیدا کردم و البته بعضی قسمتها را نیز از مطالب دیگر که از سایتهای دیگر پیدا کرده بودم اضافه نموده و بسیاری از اصطلاحات مانند هیپوکمپوس، تالاموس، angular gyrus ، Broca's area ، corpus callosum و غیره که مربوط به مغز می شود را برای راحت شدن خواندن مطالب حذف کردم. همانطور که می دانید مغز از دونیمکره تشکیل شده است. سالهای سال دانشمندان فکر می کردند که هر قسمت از مغز به صورت آینه ای مسئول اعمال سمت دیگر بدن می باشد. برای مثال چشم سمت چپ با نیمکره سمت راست در ارتباط بود. اما در چهل سال اخیر دریافتند که هر قسمت از مغز کار خاصی را انجام می دهد. برای آزمایش ارتباط بین دو نیمکره مغز را برای بعضی داوطلبان قطع کردند. پس از آن تعدادی از آنها ادعا می کردند که دیگر خواب نمی بینند در حالی ازمایشها نشان میداد که آنها خواب می بینند اما مسئله اینجا بود که قسمتی که خواب میدید نمی توانست اطلاعات خود را برای قسمتی از مغز که خواب را به کلمات ق

نیازهای انسان

دانشمندی به نام مازلو نظریه ای داره که من اونو واقعا قبول دارم اون برای نیاز های انسان یک هرم در نظر گرفته درست مثل هرم غذایی در این هرم اگر نیازهای یک مرحله تامین نشه انسان نمیتونه به نیازهای مرحله بعد فکر و یا حداقل درست فکر کنه توی این هرم نیازهای انسان اینطوری طبقه بندی شده: 1. نیازهای فیزیکی مثل خوردن، خوابیدن ، تولید مثل و غیره 2. امنیت: امنیت شخص، امنیت کاری، امنیت اجتماعی و .... 3. عشق، وابستگی و نیازهای اجتماعی: دوستی و دوست داشتن، نیاز جنسی، نیاز به تشکیل خانواده و داشتن روابط اجتماعی و شرکت در گروه های مختلف اگر شخصی این نیازهاش در این مرحله تامین نشه دچار مشکل احساس تنهایی و افسردگی میشه برآورده نشدن این نوع نیازها بسته به شدت اونا باعث میشه که شخص حتا نیاز های قبلی رو نیز چشم پوشی کنه و مثلا نسبت به خوردن و خوابیدن و یا امنیت خودش بی توجه بشه 4. نیاز احترام : اگر نیازهای مرحله قبل برآورده بشه این نوع نیاز جلوه پیدا می کنه و شخص احساس میکنه که باید شرایطی رو فراهم کنه که مورد احترام دیگران و برای اطرافیان ارزشمند باشه. اگر این نوع نیاز ها به نوعی برآورده نشه شخص دچار حالتی