پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۱۲

جایزه

من و یک نفردیگه بین همه بچه های دبستان بالاترین نمره رو داشتیم به همین خاطر مدرسه می خواست ازمون دیکته بگیره تا نفر اول دبستان مشخص بشه. ما دو نفر وارد دفتر شدیم. مدیر دبستان شروع کرد به دیکته گفتن و ما می نوشتیم. یادم نمیاد دقیقا چه کلمه ای بود ولی یادمه که می دونستم اشتباه دارم می نویسم! انگار می دونستم که اول یا دوم شدن هیچ تغییری ایجاد نمی کنه! بله و من دوم شدم و به هر دومون جایزه دادند. جایزه رو که کادو شده بود توی مدرسه باز نکردم. ولی انگار هیچ رغبتی هم نداشتم که بازش کنم عصر بود که توی کوچه به سمت خونه می رفتم و جایزه زیر بغلم بود. می دونستم که جایزه ش چیزی نیست که من رو به وجد بیاره و حدسم درست بود! وقتی به خونه رسیدم٬ بازش کردم٬ یک جعبه مداد رنگی و یک کتاب نقاشی. و من هیچ خوشحال نشدم

زندگی مشترک موفق

از وقتی که خودم رو می شناسم به این موضوع فکر می کردم. اولا مثل همه می گفتم تفاهم مهمه بعد فکر کردم گذشت٬ بعدش گفتم عشق مهمه٬ بعد گفتم نه دو طرف باید مکمل همدیگه باشند٬ دوباره گفتم رابطه جنسی مهمه٬ بعد گفتم نه همه اینا با هم و حتی تو یک مقطعی گفتم هیچ کدوم٬ همه ش شانسه... ولی حالا به این نتایج رسیدم. اول از همه قبل از اینکه حتی کسی رو بشناسی یا دوست داشته باشی باید بدونی از زندگیت چی می خوای. باید بدونی چرا می خوایی ازدواج کنی. اصلا می خوایی ازدواج کنی؟ و از همه مهم تر باید خودت رو به خوبی بشناسی دوم باید بدونی و آمادگی داشته باشی که خیلی چیزای غیر منتظره از همون روز اول شروع می شه و اگر آمادگی نداشته باشی به سرعت از کوره در میری. باید بدونی که خیلی چیزایی که تصور می کردی فقط تصور خواهد بود و نباید انتظار داشته باشی که همه ش به واقعیت منتهی می شه... البته تلاش برای رسیدن به اون تصورات لازمه سوم باید یاد بگیری که از همون روز اول عقاید مخالف نظرت رو خواهی شنید. حتی اگر با اون شخص مدت ها دوست بودی و هیچ مشکلی نبوده اما ازدواج فرق می کنه! باید یاد بگیری که عقیده مخالف رو به
آیا زندگی همیشه اینقدر سخته یا فقط در دوران کودکی؟ به هر چی که فکر نمی کنی با قدرت عجیبی به سمتش کشیده می شی و به هر چی که فکر کنی با قدرت عجیب تری ازش دور می شی به هر سمتی که فکرشو نمی کردی قدم می ذاری گاهی وقتا زندگی مثل پتک به شکل متوالی بهت ضربه هایی وارد می کنه که حتی نمی فهمی از کدوم سمت وارد میشه در بدترین شرایط فقط یک دریچه کوچیک برات باز می ذاره که برای مدت کوتاهی فرار کنی بله زندگی همیشه همین طور سخته Matilda: Is life always that hard or it is just when you're a kid? Leon: Always like that.