عشق، ازدواج

عشق چیست؟ عشق واقعی کدام است؟ چرا بسیاری بعد از ازدواج با معشوق خود به جدایی فکر می کنند؟ البته جواب این سوالات می تواند بسیار زیاد باشد. اما من می خواهم یکی از دلایلی که به نظر من بسیار مهم می باشد را اینجا بازگو کنم. این نوشته صرفا نظر اینجانب است و ممکن است شما با آن موافق یا مخالف باشید.

قبل از هر چیز به نظر من دو چیز است که باعث می شود یک مرد و یک زن در وحله اول آشنایی نسبت به یکدیگر اظهار علاقه کنند (البته بسیار پیش می آید که این علاقه یک طرفه باشد).

  • صورت و ظاهر
  • جاذبه جنسی
برای یک مرد: منظور از صورت یک زن زیبایی است که در مرد باعث احساس آرامش می شود. ممکن است زنی باشد که از لحاظ زیبایی مورد توجه هم مردان و هم زنان باشد اما این زیبایی که اینجا منظور است زیبایی است که در آن لحظه در تصور یک مرد می آید. مرد به زنی علاقه مند می شود که صورت او برای وی آرامش آورده و این حس به او دست دهد که او زنی مهربان است.
در مورد دوم نیز میل جنسی و اینکه بتواند هم خود و هم وی را ارضا کند نیز مرد را به سمت زن می کشاند. البته در آن لحظه شاید مرد به هیچ کدام از این دو مورد واقف نباشد اما در ناخودآگاه این موارد است که وی را به کسی علاقه مند می کند.

برای یک زن: منظور ظاهری است که زن با دیدن آن احساس آرامش و امنیت می کند و احساس می کند که می تواند به وی تکیه کرده و اعتماد داشته باشد. همچنین از نظر یک زن جاذبه جنسی ممکن است شبیه جاذبه ای که مرد در تصور دارد نباشد و کمی متفاوت تر باشد اما در هر صورت این نیز یک عامل پیش برنده است.

قبل از اینکه در مورد رابطه بین زن و مرد توضیح دهم ابتدا فرض کنید که شخصی به داشتن ماشین و رانندگی بسیار علاقه مند است. به حدی که هر روز و شب به آن فکر می کند و همیشه در آرزوهایش خود را درون ماشینی فرض می کند. این شخص تمام تلاش خود را می کند تا روزی بتواند ماشین مورد نظر خود را بخرد. فرض کنید کم کم به خرید ماشین موردنظر خود نزدیک شده و امیدوار می شود. هر چه نزدیکتر می شود شور و اشتیاق وی هم بیشتر می شود. تا روزی که صاحب یک ماشین می شود. پس از آن بسته به خصوصیات شخص ممکن است این علاقه تا مدتی وی را راضی نگه دارد اما در نهایت رانندگی و آن ماشین برای وی عادی خواهد شد. و ممکن است شخص را به فکر یک ماشین مدل بالاتر بیاندازد. بنابراین تمام تلاش خود را می کند تا ماشینی مدل بالاتر را بخرد اما در صورت خرید آن نیز پس از مدتی به ماشین جدید نیز عادت می کند.

در روابط بین زن و مرد نیز اگر هر دو به یکدیگر علاقه مند باشند رسیدن به یکدیگر خواسته دو نفر است که تا به آن نرسند آرام و قرار نخواهند داشت. و البته رسیدن به یکدیگر برابر است با داشتن یک رابطه جنسی. به عبارت دیگر اوج رابطه بین یک مرد و یک زن داشتن یک رابطه جنسی تمام عیار و خالص است.

در رسیدن به این هدف هر دو همه تلاش خود را می کنند. همانطور که شخص علاقه مند به ماشین برای رسیدن به هدفش به خود سختی می دهد و برخلاف میل خود اقدام به پس انداز کردن می کند تا ماشین مورد نظر را بخرد زن و مرد نیز برای رسیدن به این هدف از بسیاری از چیزها چشم پوشی می کنند. از جمله اینکه برای از دست ندادن طرف مقابل خود از بسیاری از مواردی که در طرف مقابل می بینند و برایشان در حالت عادی ناخوشایند است چشم پوشی می کنند و تمام تلاششان این است تا طوری برخورد کنند که مورد رضایت طرف مقابل باشد. همین موضوع باعث می شود که در طی این مدت خود واقعی شان نباشند.
اکنون تصور کنید که آن دو به یکدیگر رسیده اند و زندگی مشترک خود را آغاز کرده اند. پس از مدتی همه چیز برای هر دو عادی میشود زیرا با داشتن یک رابطه جنسی دیگر همه پرده ها کنار رفته اند. اکنون رفتار واقعی هر کس نمایان شده و هر دو به حالت عادی باز می گردند. این موقع است که متوجه می شوند که طرف مقابل گویی تغییر کرده است! اما در واقع تغییر نگرده است بلکه به حالت اول بازگشته است.
به همین دلایل در ایران بسیاری از زندگی های مشترک یا به بن بست می رسد و یا دو طرف به علت جو نادرست حاکم بر جامعه تصمیم به تحمل این زندگی می گیرند. بسیاری از خانواده ها با همین وضعیت به زندگی ادامه می دهند اما هیچ لذتی از زندگی مشترک خود نمی برند.
آنهایی که زندگی خوبی دارند و احساس خوشبختی می کنند تقریبا نیمی از آنها به طور اتفاقی به این وضعیت برای آنها پیش آمده است و بسیار کم هستند کسانی که واقعا با درستی تصمیم گرفته باشند.
در کشورهای اروپایی داشتن یک رابطه جنسی مورد عادی است. به همین دلیل وقتی دو نفر قبل از زندگی مشترک با یکدیگر چنین رابطه ای برقرار می کنند به مانند آن است که به مقصود خود رسیده اند و اکنون با عقل و منطق خود تصمیم می گیرند که ازدواج کنند یا نه. اما در ایران هر چند بسیاری از دخترها و پسرها هستند که در زمان دوستی دست به این کار می زنند اما در آن زمان هم معمولا این رابطه کامل نیست و معمولا دختر به علت شرایط حاکم بر جامعه از کامل شدن این رابطه جلوگیری می کند و این باعث می شود که هر دو هنوز درون خود نیاز به داشتن رابطه کامل را حس نموده و برای رسیدن به آن تلاش می کنند.
البته منظور من از این رابطه کسانی بود که رابطه آنها به ازدواج ختم می شود و نه آنهایی که فقط به قصد داشتن چنین رابطه ای دوست می شوند.

بنابراین به نظر می رسد که داشتن یک رابطه کامل قبل از ازدواج کلید حل مشکلات بعد می باشد. زیرا پس از آن طرفین دیگر بر اساس احساس خود تصمیم نمی گیرند. اما من شخصا معتقدم که این رابطه نیز نباید یه حدی زیاد شود که ارزش خود را از دست بدهد. من نه با شرایطی که در این کشور اتفاق می افتد موافقم و نه آزادانه عمل کردن افراد در کشورهای اروپایی. به نطر من یک رابطه بین این دو مورد نیاز است. یعنی یک دوستی با یک رابطه جنسی اما نه برای ارضا شدن بلکه برای خاموش کردن عطش قبل از ازدواج و تصمیم گیری عاقلانه. و به نظر من نباید این رابطه قبل از ازدواج به طور مکرر ادامه پیدا کند و هر دو باید آگاهانه مراقب باشند.

اگر چنین اتفاقی افتاد و هنوز دو نفر اصرار به زندگی با یکدیگر داشته باشند آنگاه می توان گفت که آنها جزو خانواده های خوشبخت خواهند بود. و پس از ازدواج عشق کاذب آنها که از روی میل جنسی و حسی نامعلوم به وجود آمده بود به عشقی واقعی و نه به خاطر ارضای جنسی بلکه به خاطر احساسی که آگاهانه به وجود آمده تبدیل می شود.


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

تصویر

مغز انسان

ترس چگونه عمل می کند؟