بعضیا رو اعصاب ادم راه می رن ... قبل از اینکه به ایستگاه مترو یا اتوبوس برسیم از صندلیشون بلند می شن همه رو جابه جا می کنن ... بابا هر وقت نگه داشت بلند شو نترس جا نمی مونی
داشتم فکر می کردم آیا راهی هست که بشه از زلزله در امان بود تا اینکه به فکری به ذهنم رسید ولی خب فکر کنم یکمی هزینه داره البته به نظر من می ارزه آدم تلویزیون LCD ش رو بفروشه و این کار رو بکنه! اگه به ماشین های مسابقه رالی نگاه کنید داخل ماشین میله های محکمی وجود داره که اگه ماشین ته دره هم پرتاب بشه راننده داخلش سالم می مونه... اگه ما اتاق خوابمون رو با یک چنین میله هایی بپوشونیم فکر کنم از قوی ترین زلزله ها هم در امان باشیم البته مرگ دست خداست ولی ما که باید برای زنده ماندن تلاش بکنیم. البته این که این میله ها رو چطوری نصب کنیم که مقاوت بیشتری داشته باشه باید با یک متخصص صحبت کنید :)
در این سریال جزیره ای وجود دارد که عده ای در آن زندگی می کنند. اگر جزیره و اتفاقات آن را به اتفاقات و هیجانات و طوفانهای ذهنی درون هر انسان تشبیه کنیم متوجه می شویم که هر یک از اشخاص این داستان چگونه با خود کنار آمده و چگونه به دنیای بیرون در نتیجه این کنار آمدن عکس العمل نشان می دهند. جک : در این سریال طرفداران زیادی دارد اما نکاتی برجسته در مورد شخصیت جک وجود دارد. جک همیشه با جدیت فراوان به دیگران کمک می کند اما این کمک اگر نگوییم همیشه اما بیشتر مواقع در راستای حرفه خود یعنی پزشکی است و در موارد دیگر همیشه سکوت اختیار کرده و یا به عقیده خود پافشاری می کند. همچنین جک از همان ابتدا نسبت به همه احساس مسئولیت می کرد اما این به حدی بود که تصور می کرد فقط اوست که صلاح همه را میداند و ترجیح می داد که دیگران به روشی که او ارائه می دهد عمل کنند. علاوه بر اینها از لحاظ احساسی نقطه ضعف او در بیان احساسات خود و حتی محبت کردن به کسی که دوستش دارد قابل توجه است. او همیشه با این مورد مشکل داشته است. جک همیشه از وقایع و آشوب های درون خود فرار می کند و سعی می کند آنها را مهار کند اما همین فرار کردن...
تا حالا فکر کردید که عشق و علاقه چیه؟ وقتی یه پسر یه دخترو می بینه یا برعکس و با یه نگاه دیوونه طرف میشه این چطوری امکان پذیره؟ سوال بعد اینکه دو نفر که همدیگرو خیلی دوست دارن و احساس می کنن که بدون هم نمیتونن زندگی کنن آیا غیر از اینه که ممکن بود اصلا همدیگر رو از اول نمی دیدن و مثلا اون پسره یه دختر دیگرو می دید و عاشق اون می شد و حالا فکر می کرد که بدون اون نمی تونه زندگی کنه؟ البته این از ارزش دوستی و علاقه دو نفر چیزی کم نمی کنه. واقعیت اینه که انسانها یه سری غرایزی دارن که باعث میشه به هم دیگه جذب بشن. این غرایزه که باعث میشه با یک نگاه یه نفر دیوونه یکی دیگه میشه. خدا اینو تو وجود آدما گذاشته تا به سمت هم برن ولی این نقش استارت اتومبیل رو داره. وقتی شما ماشین رو روشن می کنید استارت یک بار می چرخه و بعد از اون دیگه کاری به موتور نداره و موتور به کارش ادامه میده. اون نگاه اول هم عشق نیست بلکه یک استارت که یک نفر رو به سمت دیگری میکشه. پس علاقه چیه؟ علاقه و عشق واقعی از عادت کردن به وجود میاد. البته بعد از اون نگاه اول ممکنه بعد از مدتی متوجه بشی که از طرفت اصلا خوشت نیومده ولی در...
نظرات